کلی حرف برای گفتن دارم ولی نمیدونم چطور باید بگمشون یه جورایی برام سخته ، دلم میخواد همه اتفاقاتی که افتاده رو بنویسم ولی حوصلم
کمتر از ایناست ، اصلا دلم نمیخواست پست بزارم به نظرم همه پستام و حرفام نامفهومه و بیشتر چرت و پرت نمینویسم و اینکه هیچکی اصلا از
پستام خوشش نمیاد ولی یه دفعه به خودم اومدم و گفتم اصلا نظر بقیه چه اهمیتی داره من فقط برای خودم مینویسم تا بتونم ذهنمو در توازن نگه
دارم مهم نیست حتی اگه چرت و پرت هم باشه (:
پس تصمیم گرفتم بازم بیام یکم حرفای نامفهم بزنم ، از خودم بنویسم از دنیای عجیب غریب که داخلش گیر افتادم از هرچیز مربوط و نامربوطی ="]
جدیدا خیلی استرس دارم و خیلی وسواسی شدم روی همه چی حتی ترتیب شماره فایل های لب تاپم |:
نمیدونم این وسواس عجیب غریب از کجا پیداش شده شاید قبلا هم بوده من بهش محل نمیدادم واینکه روی صورتمم و همچنین دستام خیلی
حساس شدم مثلا اگه هر شبانه روز 24 ساعت باشه من 12 ساعتشو جلوی آینه میگذرونم در این حد "^"
از استرس باز شدن مدرسه ها نگم !!! قراره که 15 شهریور بریم مدرسه و من میترسم |: باور کنید میترسم از مدرسه XD
مثل بچه ای شدم که قراره برای اولین بار بره مدرسه یه جورایی به آنلاین بود عادت کردم ._. حالا که فکرشو میکنم داخل این مدت که مدرسه ها
تعطیل بودن من اصلا درست و حسابی درست نخوندم |:
و حالا که فکر میکنم من اصلا قرار نبود در باره مدرسه و این جور چیزا صحبت کنم و کلا فراموش کردم که واقعا چرا میخواستم پست بزارم
میخواستم از درگیری های ذهنی این چند وقته بنویسم از اینکه چقدر میترسم به هدفم داخل آینده نرسم اون آینده آرمانی که همیشه میخواستم
رو نداشته باشم اینکه تفکراتم ، همه رویا هام به باد بره . بزارید داخل یه جمله خلاصه کنم "از آینده میترسم " از اتفاقاتی که قراره بیوفته از
شکست خوردن ، کاش میتونستم ده سال آیندمو ببینم ...
میدونید همین الان به ذهنم رسید که این حرف ها رو بزارم برای پست بعد و کلا موضوع رو تغییر بدم و از انیمه ای که جدیدا شروع کردم بگم
~انیمه عروس جادوگر ~
انیمه خیلی متفاوتیه هم داستانش و هم گرافیکش واقعا خیلی به دلم نشسته
من از خیلی وقت پیش تصمیم داشتم ببینمش ولی نمیدونم چرا نمیدیدم ولی بلاخره همت کردم و شروعش کردم (:
و همون طور که انتظار داشتم خیلی مورد علاقم واقع شد با اینکه انیمه قدیمیه ولی من دوسش دارم *-*
هم به خاطر اینکه در باره جادو جنبله و علاقه من نسبت به جادوگرا پایان ناپزیره و هم به خاطر شخصیتاش اصلا خیلی دوسش دارم و هم به خاطر
اینکه استودیو سازندش با اتک ان تایتان یکیه
از اون انیمه هاییه که منظره های خیلی قشنگی داره حتما ببینینش ^-^
من از بین شخصیتا از چیسه و الیاس بیشتر از همه خوشم میاد مخصوصا الیاس خیلی باحاله
مخصوصا اون قیافه ی چیبی که به خودش میگیره*-*
~ چیسه هاتوری به دلیل داشتن استعداد خاص و ذاتی از جامعه طرد و حتی خانواده ی خودش رو از دست میده اون با امضای یک قرار داد در طی یکمراسم قراره که به فروش برسه از شانس اون جادوگری عجیب به اسم الیاس اون رو با قیمت خیلی بالایی میخره . الیاس که به نظر جادوگر
بسیار بزرگی به نظر میرسه از استعداد و قدرت چیسه باخبره و میخواد اون رو تبدیل به جادوگری بزرگ بکنه ، اون وارد دنیای جادوگر ها میشه و این شروع ماجراست ~
پ.ن : قول میدم پست بعدی یه پست پربار باشه "-" مغزم : هه دست از خیال پردازی بردار بدبخت من : حالا میبینی |:
به نظر شما چه کسی پیروز میشود ؟؟!! مغز یا من ؟