جهان ، آلوده ی خواب است .

فروبسته است وحشت در به روی هر تپش ، هر بانگ

چنان که من به روی خویش

در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست

و دیوارش فرو میخواندم در گوش

میان این همه انگار

چه پنهان رنگ ها دارد فریب زیست !

شب از وحشت گرانبار است

جهان آلوده ی خواب است و من در وهم خود بیدار

چه دیگر طرح می ریزد فریب زیست

در این خلوت که حیرت نقش دیوار است ؟

-سهراب سپهری