Download~

این چالش یه جورایی برام خیلی سخت ..

چون نود و نه به جرعت میتونم بگم بدترین سال عمرم بودم 

و غیر از درد و رنج از هموم اولش هیچی برای من نداشت ولی وقتی ذهنمو باز کردم ..

دیدم ، بین اون همه درد و رنج، لبخند های کوچیک و از ته قلبی هم بود که ارزششون از کریستال ها و یاقوت ها بیشتر بود (": 

ارزش ثبت کردن دارن قطعا ("= 

نمیدونم نه تا میشن یا نه ولی مینویسم ...

1-اومدن به بیان ..قشنگ تر از این چه اتفاقی ممکنه بوده باشه ؟ 

2- آشنا شدن با کلی آدم های متفاوت و باطرز فکرای متفاوت و صمیمی تر شدن با دوستای قدیمی تر ((": و حرف زدن با اونا 

3- صمیمی تر شدن با میم خ و اومدن به خونمون 

هیچ وقت یادم‌نمیره توی تاریک ترین نقطه های زندگیم دستمو گرفت (": 

4- دادن کتاب بهم (": 

5- شروع کردن کتاب پندراگون و زندگی کردن با هرجلدش (": 

6- بیشتر عاشق لونا و دختراشون  شدم (": 

7- وانس شدم ((": 

9- دیدن کلی انیمه و سریال های فوق العاده و درک کردن  شخصیتاشون (("= 

10- شاید کمی قبول کردن خودم ، شاید و فقط کمی  (": 

11- فهمیدم  برای یه نفر خیلی مهمم (": 

12- تعریف کردن میم خ از من جلوی باباش T-T 

13- اینکه زندگی مثل یه گله که با زیبایی هاش ما رو تحت تاثیر قرار میده ولی غافل از این که خار هاشم دردناکن (": 

14- و مهم تر از همه اینکه هموز دارم نفس میکشم (("= هنوز زنده ام و زندگی کردم الان مثل یه معجزه میمونه (": 

15-دعوا کردن با خواهرم از سر شیرتوت فرنگی های اون و پیروز شدن منT-T

 

پی‌نوشت : بیشتر از نه تا شد ! باورم نمیشه ((": 

پی نوشت : چیزی ندارم بگم ..

بعدا نوشت : نوبادی ممنونم که به دعوت خودم اختصاصی دعوتم کردی و باعث شدی کلی حس خوب بگیرم از این چالش D"=