November 9
by Colleen Hoover
Goodreads rate : 4.18
my rate: 2.5
خلاصه ی داستان : فالون یه بازیگر نوجوون بوده که دو سال پیش توی آتش سوزی که ظاهرا پدرش غیر عمد باعثش شده بود بخشی از صورت و بدنش سوخته و برای همیشه شغلشون و شانسش رو برای بازیگری از دست میده و همیشه به همین دلیل از پدرش متنفر بوده اما وقتی نهم نوامبر سالگرد روز آتش سوزی تصمیم میگیره پدرش رو ببینه و بهش بگه که میخواد بره نیویورک تا بتونه شاید دوباره بازیگری رو شروع کنه اما پدرش بهش میگه که هیچوقت نمیتونه موفق بشه چون دیگه زیبا نیست به خاطر آتش سوزی که خودش باعثش بوده اما در همون لحظه نویسنده ای به اسم بن میاد و خودشو دوست پسر فالون جا میزنه و ازش حمایت کنه ، فالون و بن از همون روز از هم خوششون میاد و قرار میزارن تا پنج سال هر نهم نوامبر فقط همو ببینن !!!
~♡
راستش این کتاب خیلی سلیقهای شاید . اگه از کتاب های کالین هوور خوشتون میاد احتمالا این رو هم بپسندند اما این کتاب اصلا برای من کتابی نبود که دوستش داشته باشم واقعا کاری به اینکه چقدر unrealistic بود ندارم ولی این کتاب واقعا بعضی جاها هیچ make sense نداشت و من اینطوری بودم که وات د فاک ؟! و واقعا انگار رابطه ی بین بن و فالون یه چیز واقعا تاکسیک و مریض گونه ای بود . پلات توییست آخرشم که به نظر من قشنگ می شد حدس زد و سوپرایز خاصی نداشت . اون اول که این کتاب رو تموم کردم با خودم گفتم شاید بهتر از ما تمامش میکنیم باشه ولی نه حتی فکرشو میکنم بدتر بود ...کلا به نظرم کالین هوور زیادی اوریتده و خیلی نویسنده های بهتر از کالین هوور هست که خیلی خیلی بهترین .. کلا بووک تاک بعضی کتابا رو الکی ترند میکنه . ولی جدا از این نقل قول های قشنگی داشت ..
نقل قول ~
من مات و دریایی ام .
همچون توده ای شناور و بی هدف .
لنگری است مغروق در دریای من .
اما ظاهر زخمای یه موضوع کاملا متفاوته . اونا درست مثل این می مونن که انگار تک تک عیبا و اشتباهام و به رنگ صورتی ماتی آغشته شده و در معرض نمایش کل جهان گذاشته . هر چقدر هم سعی کنم اونا رو موها و لباسام قایم کنم . بازم سر جای خوشون می مونن. برای همیشه.
تو هیچ وقت نمی تونی خودتو پیدا کنی ، اگه در وجود آدم دیگه ای گم شده باشی .
People can't miss what they've been introduced to.
One of the things I always try to remind myself is that everyone has scars, a a lot of them even worse than mine. The only difference is that mine are visible and most people aren't
اشک های تو و روح من ، در جهان های موازی زندگی میکنند. فرار کن . درد را احساس کن . بسوز . تکرار کن .
دختر با گیومه های نقل قول به من عشق ورزید .او مرا با کلمات بولد بوسید . کوشیدم او را با حروف بزرگ نگه دارم . او مرا با سه نقطه ی بی پایان ترک کرد .
اغلب مردم واقعا مرگو نمی شناسند. من می شناسم . مرگ یعنی نشنیدن صدای قدم های ته راهرو . یعنی دوش صبحگاهی که دیگه گرفته نمیشه . مرگ یعنی دیگه کسی اسممو از آشپزخونه صدا نمی زنه تا بهم بگه باید از تختم دل بکنم . مرگ یعنی دیگه کسی چند لحظه قبل زنگ بیدارم نمی کنه .